می خوام از ته چشمات رنگ دریا رو بگیرم
توی موج نگاهت گم بشم برات بمیرم
واسه گرفتن دستای تو تو دست سردم
به دنبال تو تا اخر دنیا رو میگردم
از اون روزی که رفتی آسمون سیاه و تاره
دلم جز غم و درد کاری نداره
میخونم با همین حال خرا ب و دل خونم
بیا ای عشق من آروم جونم
رو صندلی انتظار میشینم
گلای باغ حصرت و میچینم
یا مث سابق میشی برمیگردی
یا نمیخوام دیگه تو رو ببینم
دل گیر دل گیرم از او از او و اینه هایش
ان خودپسندی که دل را خون می کند ادعایش
او سر به بالا مغرور غافل از اینکه همیشه
مردی علی رغم مردی افتاده به دست و پایش
تازه ترین زخم دلم قصه رفتن تو
این روزا هر جا که میرم حرف شکستن تو
اون که یه وقتی تنها کسم بود
تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشتو رفت از کنارم
از درد دوریش من بیقرارم
خیال می کردم پیشم میمونه
ترانه عشق واسم میخونه
خیال می کردم یه هم زبونه
نمی دونستم نا مهربونه
با اینکه رفته اما هنوزم
از داغ عشقش دارم میسوزم
فکر و خیالش همش باهامه
هر جا که میرم جلو چشامه
دلم می خواد تا دووم بیارم
رو درد دوریش مرحم بذارم
اما نمیشه راهی ندارم
نمیتونم من طاقت بیارم
100 مرتبه 900 جمله عاشقانه را به 800 جای مختلف
به 700 زبان بیش از 600 مطلب نوشتم و 500 نفر انها
400 جمله را به 300 زبان در 200 برگ ترجمه کردم
100 بار برای تو در 90 روز و 80 دقیقه ،70 جمله را
تا 60 بار در 50 روز 40 مرتبه تکرار کردم 30 تای انها
را آموختی پس از 20 دقیقه 10 بار 9 سوال کردم 8 مرتبه
به 7 سوال 6 جواب دادی در فاصله 5 روز 4 مرتبه تو را به
جای 3 جای مختلف دعوت کردم 2 ساعت از تو خواهش کردم
تا 1 بار بگویی:
دوستت دارم