Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells

Sometimes you love it
Sometimes you don’t
Sometimes you need it then you don’t and you let go

Sometimes we rush it
Sometimes we fall
It doesn’t matter baby we can take it real slow

Coz the way that we touch is something that we can’t deny
And the way that you move oh you make me feel alive
Come on

Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells

You try to hide it
I know you do
When all you really want is me to come and get you

You're moving closer
I feel you breathe
It’s like the world just disappears when you are around me oh

Coz the way that we touch is something that we can’t deny oh yeah
And the way that you move oh you make me feel alive
so come on

Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells

I Say you want, I say you need
I can tell by your face you love the way it turns me on

I say you want, I say you need
I will do what it takes and I would never do you wrong

Coz the way that we love is something that we can’t fight oh no
I just can’t get enough oh you make me feel alive
So come on

Ring my bell, ring my bells
Ring my bell, ring my bells

I say you want, I say you need
I can tell by the way on the look on you're face i turn you on

I say you want, I say you need
if you have what it takes, we don't have to wait... let's get it on

get it on!

    مرا به خاطر بیاور

 مرا به خاطر بیاور* 4  

گاهی اوقات تو اون رو دوست داشتی

و گاهی اوقات این طور نبود 

گاهی اوقات تو به اون نیاز داشتی پس ( زمانیکه نیازی به اون )

 نداشتی ، اون رو ترک میکردی

گاهی اوقات ما با اشتیاق (عشقبازی ) میکردیم ،

گاهی اوقات سقوط میکردیم ( کم می آوردیم )

مهم نیست رفیق ما میتونیم ( آتش درونمون رو ) آروم کنیم

رفیق اون لمس کردن های ما چیزیه که ما (هیچوقت ) نمیتونیم

 انکارش کنیم

و شکل حرکات تو به من زندگی می بخش  

بیا و   

مرا به خاطر بیاور * 2 

تو سعی در پنهون کردن اون ( گذشته ما ) داری

من میفهمم که تو داری این کار رو میکنی

وقتیکه تو واقعاً من رو بخوای من میام و به تو میرسم ( کنارت می

 مونم )

تو خودت رو به من نزدیکتر میکنی

من نفس های تو رو احساس میکنم

وقتیکه تو در کنار منی مث اینه که دیگه دنیا وجود نداره ( هیچ چی 

غیر از تو برام مهم نیست ) آه 

رفیق اون لمس کردن های ما چیزیه که ما (هیچوقت ) نمیتونیم

 انکارش کنیم آه آره 

و شکل حرکات تو به من زندگی می بخشه

پس بیا و 

مرا به خاطر بیاور * 4 

من می گم ( میدونم ) که تو ( من رو ) میخوای ، من می گم ( میدونم ) که تو ( به من ) نیاز

 داری 

من از صورتت میخونم که تو به اینکه من عاشقت هستم عشق می ورزی 

من می گم ( میدونم ) که تو ( من رو ) میخوی ، من می گم ( میدونم ) که تو ( به من ) نیاز

 داری 

من میخوام هر کاری رو ( که تو دوست داری ) انجام بدم 

و من هرگز مایل نیستم که تو ( در این مسیر ) مرتکب اشتباهی بشی 

رفیق ، عشق ما به شکلی در اومده که نمیتونیم ( دیگه ) با اون مقابله کنیم ، آه نه 

من ( از این عشق ) سیر نمیشم ، آه تو به من زندگی می بخشی

پس بیا و

مرا به خاطر بیاور * 2 

من می گم ( میدونم ) که تو ( من رو ) میخوای ، من می گم ( میدونم ) که تو ( به من ) نیاز

 داری 

ضمنا من ( هم ) میتونم با یه نگاه عشق رو در صورت تو ببینم 

من می گم ( میدونم ) که تو ( من رو ) میخوای ، من می گم ( میدونم ) که تو ( به من ) نیاز 

 داری 

اگه تو حاضری هر کاری برای من انجام بدی ( پس ) دیگه نیازی به صبر کردن نیست ، بیا تا

 با هم باشیم

با هم باشیم

دسته ها : لاو شعر
چهارشنبه بیست و دوم 8 1387

هر وقت خواستی تو آسمون یه ستاره واسه خودت انتخاب کنی

همیشه اون کم رنگه رو انتخاب کن. چون همه

 به پر رنگه نگاه می کنن اونم به همه نگاه می کنه.

دسته ها : لاو شعر
يکشنبه نوزدهم 8 1387

به نام ستاره ی شب تاریکم…YYY

یک شب خوب تو اسمون…YYY

یک ستاره چشمک زنون…YYY

خندیدو گفت کنارتم تا اخرش تاپای جون…YYY

ستاره ی قشنگی بود.اروم و نازو مهربون…YYY

ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون…YYY

اما زیادطول نکشید عشق منو ستاره جون…YYY

ماهه اومدستاره رو دزدیدو برد نامهربون…YYY

 ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی هم زبون…YYY

حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به اسمون...YYY

دسته ها : لاو شعر
يکشنبه نوزدهم 8 1387

گاهی وقتا زندگی کردن پرنده ها توی قفس

 از هر کاری بهتره به شرطی که اون

 پرنده تو باشی و اون قفس دل یارت

—————————

اگر با گریه دریایی بسازم اگر با خنده رویایی بسازم اگر خنده شود

 در من فراموش اگر گریه شود با من هم آغوش

 تو را هرگز نخواهم کرد فراموش

—————————

میگن اخر معرفت اون قدر دوره که عمرادم

 کفاف نمیده که بهش برسه اما یه اسمس

فرستادم برای اونیکه اخر جاده معرفت ایستاده.

دسته ها : لاو شعر
يکشنبه نوزدهم 8 1387

گل اگرخشک شودساقه ی ان میماند

  عشق اگردورشودخاطره اش میماند
در میان همگان گشتم و عاشق نشدم

 تو چه کردی که تو را دیدم و دیوانه شدم

دسته ها : لاو شعر
يکشنبه نوزدهم 8 1387

کردند شکیب تا بکوشند

وان عشق برهنه را بپوشند

در عشق شکیب کى کند سود

خورشید به گل نشاید اندود

دسته ها : لاو شعر
شنبه چهارم 8 1387
X