کاش ای تنها امید زندگی
می توانستم فراموشت کنم
یا شبی در اتش سوزان عشق
در اعماق سینه ام خاموشت کنم
کاش ان شب در گلستان خیال
نمیچیدم تورا
کاش هرگز
نمیچیدم تورا
آن روز با تو بودم
امروز بی توام
آن روز که با تو بودم
بی تو بودم
امروزم که بی توام
با توام
می خوام از ته چشمات رنگ دریا رو بگیرم
توی موج نگاهت گم بشم برات بمیرم
واسه گرفتن دستای تو تو دست سردم
به دنبال تو تا اخر دنیا رو میگردم
از اون روزی که رفتی آسمون سیاه و تاره
دلم جز غم و درد کاری نداره
میخونم با همین حال خرا ب و دل خونم
بیا ای عشق من آروم جونم
رو صندلی انتظار میشینم
گلای باغ حصرت و میچینم
یا مث سابق میشی برمیگردی
یا نمیخوام دیگه تو رو ببینم
دل گیر دل گیرم از او از او و اینه هایش
ان خودپسندی که دل را خون می کند ادعایش
او سر به بالا مغرور غافل از اینکه همیشه
مردی علی رغم مردی افتاده به دست و پایش
تازه ترین زخم دلم قصه رفتن تو
این روزا هر جا که میرم حرف شکستن تو